“هوالمحجوب”
نمی دانم این فیلم را دیدید یا نه! یکی از نوستالژیهای بچگی من بازی کامپیوتری این
فیلم بود. بچه هم که بودم عاشق آن خرس بودم. وقتی موگلی به رودخانه می رسید روی
شکم آن خرس سوار می شد، از رودخانه رد می شد.
داشتم نسخه جدید این فیلم را -که برای 2016هست- نگاه می کردم. باز هم حرفهای آن
خرس یا بهتره بگم دیالوگ هاش به دلم نشست. انقدری که دلم خواست یدونه از این
خرس ها داشته باشم تو زندگیم. که موقع خستگی لم بدم به بدنِ پشمالو و نرمش تا برام
دروغ ببافه و یا از همون دیالوگ های حکیمانه بگه تا اروم بشم…
+ بهم گفت تو خودت را میزنی به بی خیالی! و من دارم فکر می کنم آدم های مثل من
که بیرون نمیریزن چقدر متهم می شن به این بیخیالی!!!
++ اگر از رویه ی کسی خوشتان نمیاد، مجبور نیستید تو روش بگید دوست ندارم! و
از طرفی هم قرار نیست شما خوشتون بیاد. واضح تر بگم که هرکس جای خودشِ و شما
هم جای اون نیستید. واضح تر ترش حرف مُفت نزنید وقتی از چیزی خبر ندارید!!!
داستان قشنگی داره کلا فیلمش قدیمی باشه یا جدید فرقی نداره.
ان شا الله که مشکلاتتون حل شه