“هوالشافی”
وقتی آروم میافتی
تا میای دست بذاری روی زانوهات یه یاعلی بگی وپاشی یکی از راه میرسه
از پشت چنان میزنه به پات که با صورت میای زمین . . .
خدایا چرا خودتو نشون نمیدی ، من فقط یبار ازت یک چیز دنیایی خواستم
اصلا شده تا بحال من بهت درخواستی کنم ؟
میم راست میگه باید از این جا رفت . . . باید فرار کرد