“هوالمحبوب”
این چند وقت عمیقا ذهن و دلم تمنای یک کتاب را داشت. اما هرجا چنگ زدم هیچ
کتابی بدستم نرسید. نه اینکه نباشه بود، باب میل من نبود. متاسفانه آدم کتابخانه
برو نیستم :( قبل تر ها بودم ولی الان نه.
چند روز پیش که کتاب فروشی بودم دو تا کتاب سفارش دادم تا برام بیاره، کتاب
نخل و نارجِ وحید یامین پور ، پریدختِ حامد عسکری. خب نخل و نارنج رمان زندگی
شیخ انصاری هست و پریدخت هم نثر هست که نامه نگاری دو عدد عاشق دلباخته س.
نمی دانم قبلا گفتم یا نه، برای همین یادآوری می کنم که عمیقا شیفته نثر هستم :)))
با خوندنش تمام وجودم زنده میشه.
+ اممم همین :)
چطورن کتابا؟