“هوالمحبوب"
دوست دارم پسته در بسته باشم! پوچ بودن و پر مغز بودنم دیده
نشود.
دوست دارم اسرار خاص خودم را داشته باشم. شاید برای همین
است وقتی کسی سوالی میپرسد لبخند میزنم و اجازه ادامه
سوالهایش را نمیدهم.
مرموز نیستم اما آشنا هم نیستم!
حرف زیاد رمز آشکار میکند و راز که آشکار شد نقطه ضعف نمایان
میشود و در آخر! وای به حالت میشود اگر این راز دست نااهل
بيافتد!
سوال پرسید گفتم جواب نمیدهم! تعجب کرد.
در تعجبش گفتم سوالت وارد اسرارشخصی ام میشود برای
همین از پاسخگویی اش معذورم.
شايدبهتر او بر خورد نميدانم ولی مهم این است که از حریم دلم
خوب محافظت کردم.
حرف حرف میاورد و این حرف خودش بی عقلی و در این بی عقلی
حرفهایی بیرون ميآيند که نباید بیایند. این نباید قید است قید.
حرف که تا نزدی اسرار خودته اما وقتی حرف بزنی مجبوری تا تهش بری!
_____
پاسخ قلم :
نه از اون رازهاي خیلی مهم منظورم يه چیزهایی که دوست داری برای خودت باشه مثل حال های دلت. اونکه بله! چون طرف مقابل انقدر تب و تاب
میده که بخوای نخوای تا آخر باید بری