“هوالمحبوب”
خیلی دوست دارم پشتِ سرِ وبلاگ هایی که می خونم اینجا حرف بزنم. اما ترسِ اینکه خواننده
تشخیص بده با وبلاگ اونم نمیذاره بنویسم. خلاصه اینکه کلی تو دلم ازتون غیبت می کنم!
گفتم بگم که گفته باشم.
+ حالا چه نقد، چه حرف عادی، چه حسی که به وبلاگ دارم. در کل خودتون بدونید اگر خوب
بود قطعا پست می کردم :)
++ آخیش! تو دلم مونده بود اینو بگم. راحت شدم.
+++ از ماریا به لبخند، کجایی دختر؟! دلم برات تنگ شده.
سلام. راستی میگم کوثر بلاگ مگه برای خواهران طلبه نبود. تازگیا توش چند تا وبلاگ برادر سبیل دار دیدم. چجوریاس؟