“هوالمحبوب”
جسمم آنجا بود، ولی روحم مدام در حالِ پرواز. همیشه اولین بودن ها همراه با نبودن
است. زمان می برد تا عادت کنی به بودنت، به آنجا، به آدم ها..
چندین سال است که همه شان را می بینم. چشم ها را می شناسم، اما؛ هربار به مدت
کوتاهی که غیب می شوم با ورودم همیشه برایم غریبه می شوند. نگاه هایی که همه
برایم ناآشنایند. این روزها حتی دیگر خودم را هم نمی شناسم!