نظر از: یاس ...سرخ... [بازدید کننده]

یاس ...سرخ...

واقعا…..اینم یکی از مضرات دختر بودنه!!…

____

پاسخ قلم:

اوهوم همینطوره

1395/09/12 @ 15:09

نظر از: یاس ...سرخ... [بازدید کننده]

یاس ...سرخ...

نمیدونم چرا اینبار که بارون میومد حس عجیبی بهم دست داد.دیدم از دیشب داره میباره…یهو یاد خودم افتادم…شبهایی که در سکوت و تنهایی ..بی صدا ..اشک میریختم…تنها شونه ای که اشکام روش ریخته میشد ..بالشم بود…بعضی وقتا انقد..بغضم در حالت انفجار در میومد که با دستام جلوی دهنمو میگرفتم که فقط بقیه رو بیدار نکنم…امروزم که بیدارشدم دیدم هنوز داره میباره…دلم میخواست برم تو آسمون..کنار اون ابره که داره گریه میکنه…بغلش کنم..آرومش کنم…از این تنهایی غمبار درش بیارم…یا اگه نتونستم ، خودمم باهاش بزنم زیر گریه……..
“"دیگه … نگااات…به انتظارم نیست….اینجا …کسی..دیگه کنارم نیست…تصویر ِدردامه…اشکای پنهونیم …ما دیگه تو دنیا ..با هم نمی مونیم………”

____

پاسخ قلم :

تنها گریه کردن و صدا خفه کردن بدترین دردیه که يه دختر ميتونه رو دوشش یدک بکشه :( خیلی سخته خیلی

1395/09/12 @ 14:50


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده