“هوالمحبوب”
سر یکی از کلاس ها داشتند کلمات بعضی آیات را دانه دانه معنی میکردند .
که رسیدند به کلمه نطفةٌ در یکی از ایات که میگوید :
مرگ بر تو باد انسان چقدر ناسپاسی میکنی، مگر از چه خلق شده ای؟!
جز نطفه ای ناچیز. . .
آمدند معنی آن کلمه را بگویند همه به یک اتفاق میگفتند
معنی اش ناچیز است و استادقبول نمیکرد - من داشتم فکر میکردم و کلمات را
در کنار هم میچیدم - یک لحظه همه ساکت شدند و من بلند گفتم:
ماده اولیه . . . خواستم ادامه بدهم که دیدم همه ساکتند و ریز میخندند .
خب من منظورم ماده اولیه خلقت بود !!!!
خلاصه اینکه سرم را انداختم پایین به مَلی که کنارم نشسته بود و داشت ریز میخندید
گفتم :
حق داری ، در این کلاس باید ارام فکر کرد !!!
در همین لحظه استاد گفتند : ماریا میشنوم چه میگویی. . .!!!