“هوالمحبوب”
کاش سرد می شد. کاش فریاد می شد. کاش خالی می شد. کاش…
حس کسی را دارم که عزیزی از دست داده ولی نمی تواند عزاداری کند!
این دومین سال است که دلم برایت له له می زند. می خواهدت..
سالهاست منتظر این بی تاب شدنم. این خواستن. این فهمِ اندک.
کاش زودتر توام بخواهی.
+ پدر رفت. مثل هر سال! بوسیدمش… قربان صدقه ش رفتم. سفر بخیر گفتم.
++ دیروز چندساعتی کنار دوست بودم تا قبلِ رفتن همو دیده باشیم.
+++آغوش، بوسه! ((دست پر برگردی از پیشِ اقا!)) انگار قرار بود خودم برم…