“هوالمحبوب”
بارها گفته ام که گوش هایم برای شنیدنِ تعریف تربیت نشده اند. زمان تعریف که می شود
کر می شوند! تعریف را دوست ندارم…
شبِ قبل در حجمی از تعریف ها غرق بودم. برخلاف پیش در سکوت گوش دادم. تاثیرش را
گذاشته بود داشتم ذوق مرگ می شدم که دو کلمه! فقط دو کلمه مرا نشاند در جایم. آن هم
چیزی بود که ناخواسته از دهانم خارج شد: -استغفرالله!
پ.ن: از اینکه فکر کنم کسی هستم، می ترسم. خیلی هم می ترسم.