“هوالمحجوب”
دقیقا یادم نیست آخرین نذری که کردم چه بود ، برای چه بود . . .
اما حتم دارم ، سرِ کوچکترین چیز نذر کرده باشم.
درست مثل زمانِ مدرسه ابتدایی و راهنمایی که تا به گره کوچکی میرسیدم
نذرهایم را روی دایره میریختم تا در بین این همه نذر خدا یکی اش را به تحفگی
قبول کند .
اما اینبار مصمم تر نذر کرده ام .
واجب تر نذر کرده ام و از خدا تمنا و التماسِ کمک دارم. . .
پ.ن: دومین روز گذشت . . .
:)
_________
پاسخ قلم :
:)))