“هوالمحبوب”
همیشه معتقد بودم یک خانم باید مثل ریحانه ها در خانه اش بنشیند و پا روی پا بگذارد
و با خیال روشن و شیرین به روزمرگی و مهمانی های خانمانه ، خریدکردن ها و دوستی ها
و گردش هایش برسد .
هنوز هم به این معتقدم اما شرایط کمی فرق کرده ! کمی که نه ، خیلی زیاد .
هرجا مینشینیم میگویند فلانی همان که منزلت شغلی دارد برتریت دارد ! تحسین و . . .
هم پشت بندش در هر مراسم و مجلس خانمانه به چشم میخورد که چه ؟! مثلا خانم x
کار میکند و به روایتی دستش در جیب خودش است !
این دست در جیبِ خود بودن مشکل تمام خانمهاست . همین چند وقت پیش مادری
به جای موعظه فرزندش میگفت درسَت را ول نکن فرزند را میخواهی چه کار من آورده ام
به چه کارم آمد ، درست را ادامه بده و کاری دست و پا کن . دستت در جیبِ خودت باشد !
یعنی آنقدر این مسئله دست تو جیبِ خود بودن در خانم ها مورد اهمیت است که فرزند
آوردی در سن 30 سالگی دیر به حساب نمی اید ! هرچقدر در توان داشتیم در دل تاسف
خوردیم برای مادر موعظه گر . . .
بسیاری از ما خانمها براین اعتقادیم که پول گرفتن از اقایان کثر شان است . یکجورهایی که
نه حتما زورمان می آید دست دراز کنیم و پول بخواهیم .
این دو نکته اساسی دارد :
1- ما خانم ها حق و حقوق خودمان را نمیدانیم .
2- اقایان کم کاری میکنند !
نکته اول که پر واضح هست که خانمها اصلا و ابدا کاملا و دقیق از حقوق خودشان اشنایی
ندارند و این باعث شده مدام خودشان و خواسته هایی که حقشان است را سرکوب کنند.
نکته دوم اینکه بعضی اقایان اصلا فکر نمیکنند ! مثلا چه اشکالی دارد هر مرد در حد توان
و باتوجه به حقوق خود هر چند روز یکبار مقداری پول را به همسرش بدهد قبل از اینکه
همسر دهانش را باز کند و تقاضای پول کند . و یا اصلا حسابی مجزا برای همسرش باز کند
و هر ماه که حقوق خود را میگیرد ماهیانه ای برای خانم در نظر بگیرد و واریز کند .
به نظرم اینکار خیلی دشوار نیست !
خانم هم که میفهمد چقدر پول دارد آنوقت هم میتواند پس انداز کند و هم میتواند به خرید
و وسایل لازمه خودش بپردازد.
اگر اقایان کمی دقت به خرج بدهند متوجه میشوند که خانم ها قدرت تحلیل و تجزیه
فراوانی دارند و میتوانند به خوبی پس انداز کنند البته این اکثریت را در بر نمیگیرد هستند
خانم هایی که بی فکرانه از پول هایشان بهره میبرند .
همه ی اینها را گفتم به این برسم که وضعیت اقتصادکشورمان به حدی خراب شده است که
تنها یک فرد نمی تواند کل خانواده را بچرخاند .
قدیم تر ها یک مرد کار میکرد و حداقل پنج فرزند و یک عیال خود را سر و سامان میداد
ولی الان با یک چرخ ، گاری زندگی چرخیده نمیشود !
و بالاجبار اکثر خانم ها رو به کار در بیرون از منزل آورده اند .
سطح توقعات آنچنان بالا رفته که با یک نیروی کار به تمام خواسته ها نخواهیم رسید .
بگذریم که با آمدن خانمهایی که واقعا نیازی به کار ندارند ، نان اقایان سرپرست خانوار
را آجر شده است .
با آمدند خانم های کم توقع در بازار کار ، باعث شده که نیروی زیاد خرج کنند و حقوق
کم بگیرند . و صدالبته رفتارهای زشت کارفرماهایشان را تحمل کنند.
همیشه خانمها حسرت خوری معکوس دارند ، خانه دار ها حسرت خانم های شاغل و
شاغلین حسرت خانم های خانه دار .
شاغلین هم دردسرهای فوق سنگین خودشان را دارند و مهمترین آنها از کار افتادگی
بدنشان است . خوش هایشان هم همیشه نیمچه ای است !
امروز برحسب اتفاق با دیدن کانالِ مغازه ای که میشناختم به این فکر افتادم که کاری
برای خودم دست و پا کنم ، کاری که کارفرمایش خودم باشم و آقابالاسری نداشته باشم
حداقل اینکار این است که خرج و مخارج خودم را درمیاورم و مدام به این فکر نمیکنم که
فلان چیز را احتیاج دارم و باید دقیق روی پول هایی که دارم برنامه ریزی کنم .
آدم پرخرجی نیستم اما به خرج هم که بیافتم ترجیح میدهم بهترین را بخرم . یا خرید
نمیکنم و یا سعی میکنم خوبترین و بهترین را بخرم .
همه چیز بعد از سال نو معلوم میشود ، اگر عمری بود تصمیم براین دارم کاری که دوستش
دارم و شادابم میکند دست و پا کنم .
شاید یک کتابفروشی :) و یا از آن مغازه هایی که پر از وسیله های جذاب و کلاسیکند
هنوز هیچ چیز معلوم نیست اما تلاش میکنم که بهترین و خوبترین چیزی که با روحیه
خودم سازگاری دارد انتخاب کنم .
کمی در کنار درس سخت خواهد بود ولی با برنامه ریزی میتوان جمع اش کرد .
حقیقتا تنها پول دلیل دست و پا کردن شغل نیست .
حس میکنم زیادی بیدست و پا شده ام . باید تلاش کنم تا کمی سفت و سخت شوم
مستقل بودن را یاد بگیرم .
در واقع این شغل بیشتر برای خودسازی خودم است و درکنارش کمک مالی به
خودم و خانواده ام .
هرچه خدا بخواهد . . .