آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

نظر از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم
5 stars

سلام…. وقتی داشتم این پستت را می خوندم این شعرو واسه خودم زمزمه کردم و آهی کشیدم جانسوز…

يادم آمد
شوق روزگار کودکی
مستی بهار کودکی
يادم آمد
آن همه صفای دل که بود
خفته در کنار کودکی
رنگ گل جمال ديگر در چمن داشت
آسمان جلال ديگر پيش من داشت
شور و حال کودکی برنگردد دريغا
قيل و قال کودکی برنگردد دريغا
به چشم من همه رنگی فريبا بود
دل دور از حسد من شکيبا بود
نه مرا سوز سينه بود
نه دلم جای کينه بود
شور و حال کودکی برنگردد دريغا
قيل و قال کودکی برنگردد دريغا
روز و شب دعای من
بوده با خدای من
کز کَرَم کند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من به جا
گيرد و پس دهد به من دمی
مستی کودکانه مرا
شور و حال کودکی برنگردد دريغا
قيل و قال کودکی برنگردد دريغا… آه

_______________

پاسخ قلم :

اگر اشتباه نکنم این شعر را آقای افتخاری خواندن ؟! درسته ؟
تا بچه بودیم دلمون میخواست بزرگ بشیم و تا بزرگ شدیم دلمون میخواد بچه باشیم:(

1395/09/18 @ 21:16


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده