“هوالمحجوب”
+دیروز دعوت بودم به یه کافه برای تولد!
تنبلی کردم نرفتم… دلخوره ازم…
حق میدم، گاهی زیادی خودخواه میشم. دوست داشت کنارش باشم!
+ جدیدا یه اخلاق جدید تو وجودم شکل گرفته! اونم نفرت داشتن از بعضی آدم هاست!
من تا به حال به صورت محسوس از کسی بدم نیامده تا حدی که بدونم مثلا فلانی تو
فلان جا هست… نرم!!!! این ازاردهنده اس. مردم بزرگتر میشن اخلاقشون درست میشه
من برعکسم دارم بزرگتر میشم و اخلاق های مزخرف پیدا می کنم…
+ امروز خواهر میاد
+ یه حالت تهوع عجیبی دارم. احساس میکنم دلیلش خودمم! حالم از خودم داره بهم میخوره!
+ خدایا باطنمم مثل ظاهرم که تو چشم بقیه خوبه، خوب کن!