“هوالمحجوب”
یک سرِ صدای ریخته شدن قطرات باران دلتننگی ست و سر دیگرش؛
دنیایی انرژی!
فقط بستگی دارد کی ببارد. مثلا اینبار حجم زیادی از دلتنگی را به دلم
خالی کرده آنقدر که بی رمق از ساعت نه صبح تا همین حالا توی رخت
خواب کز کرده م. چند دقیقه ای فیلمی ناراحت کننده نگاه کردم تا خیلی
خوب خون به جگر کنم خودم را!
حالا هم یادهایی مدام دارد توی سرم وول می خورد که نیاز دارم همه شان
را از چشم هایم بریزم بیرون… :(