“هوالمحبوب”
لپ تاپ را روشن کرده ام سخنرانی هایی که دوست داشتم گوش بدم را روی پخش
گذاشته ام، کارهایم را انجام میدهم .
فکرش را بکنید یک بحث فلسفی همراه شود با کار مرتب کردن !
هرجا که حرف برایم شیرین می آمد می نشستم روی مبل و با دقت گوش میدادم .
آنجایی هم که نیاز به فکر بود در همان نقطه که بودم مثل مجسمه ایست میشدم و به
فکر فرو میرفتم .
کاری که تنها دو ساعت وقت میبرد .
پنج ساعته تمام شد آنهم با چه مصیبتی . . .
فقط یک دیوانه مثل من میتواند چند ساعت سخنرانی را با کار شخصی اش ادغام کند . . .
پ.ن 1: خیلی وقت بود سخنرانی گوش نداده بودم فوق العاده چسبید این را هم مدیونِ
کارهایی بودم که دوست نداشتم انجام بدهم وگرنه اصلا حس گوش دادن در روزهای
عادی نمی آمد .
پ.ن 2: بنا به دلایلی موضوع سخنرانی ها و افراد سخنران را نمی گویم ! :)
کار با سخنرانی صوتی خیلی سخته! ترجیح می دم طرفم رو ببینم اگر نشد متنش رو بخونم!
_____
پاسخ قلم :
سخت بود، ولی شیرین بود من لذت بردم از آن چند ساعت.