“هوالمحبوب”
روز جمعه ای دوست پیام داد که داره از تهران میاد و یک سر سر راهش میاد پیشم ومن با
کلی شرمندگی گفتم که امتحان منطق دارم و معذرت خواهی کردم ! :(
گفتم این هفته خودم بهت سر میزنم و پیام داد برنامه چیده نمیدانم یعنی منظورش این بود
که وقتش پره و نمیتونه ببینه منو و یا کلا همینجوری گفته ! منم دیگه پشت بنده اش چیزی
نگفتم .
دلم میخواد زنگ بزنم به سید و سه ساعت باهاش حرف بزنم ولی از آنجایی که خدای غیبت
کردن شده میترسم زنگ بزنم از کل جهان باهم غیبت کنیم و اصلا ناخواسته حرف خانمها کشیده
میشه به سمتِ غیبت !
و یا زنگ بزنم به هما و کلی حرف بزنم باهاش ولی چون الان درگیر دانشگاهشه و درسای
ارشدش برخلاف کارشناسی شدیدا سنگینه نمی تونم و اصلا هم معلوم نیست که بتونم تو وقت
خالیش پیداش کنم .
خلاصه از کل روابط دوستانه من چندتا فیلم و گیف و عکسِ که تو تلگرام رد و بدل میشه !
چقدر تلخ واقعا . . .