“هوالمحجوب”
صبح با صدای خرد شدن جمجمه سوسک و شب با صدای خرد شدن استخوان های
تکه های مرغ(!) روزش را شروع و تمام کرد…
+ باید ترسید از انسان.. باید ترسید!
++ نمی دانم چرا با گوشت قرمز میانه خوبی ندارم تا بوش بهم می خوره دلم آشوب
میشه و با دیدنش دیگه نمی تونم ازش بخورم! البته که گوشت قرمز کلا دوست ندارم
و کم پیش میاد ازش بخورم…
+++ آخ آخ از دلم که امروز پستی و رذلی خودش رو هزار و هزاران بار گوشزد کرد…