“هوالمحجوب”
خیلی وقت ها هم احساس می کنم این چاهیه که خودم با دستای خودم کندم و با سر
شیرجه زدم توش! بعد هی به خدا میگم دستمو بگیر منُ بکش بیرون…
منطقی به قضیه نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که چه معنی داره تاوان کاری که خودت
مسببی را ندی و از خدا کمک بخوای!؟ اصلا روت میشه؟!
بعد دلی که به قضیه نگاه می کنم می بینم من جز خدا کیو دارم که ازش کمک بخوام؟!
اصلا کی جز اون می تونه کمکم کنه؟!
+ از آدم شدن خودم ناامیدم. خیلی ناامید…