“هوالمحجوب”
امروز صبح به این نتیجه رسیدم حتی اعصاب کارگاه را هم ندارم. نمی دونم چرا
بدون فکر قبول کردم. بدبختی اینه که باید چند ماه برم و بعد بگم که دیگه نمیام!
یکدفعه گفتن ش حتما باعث ناراحتی میشه…
+ کاش می شد هرکس اون سوالی که دوست ندارمو ازم پرسید در جواب بهش
بگم به تو چه! کاش می شد…
خب من می پرسم که کاش ت تبدیل به واقعیت بشه:)
چرا این همه تلخ و دلگیر می نویسی؟