“هوالمحجوب”
-یک روز خوب من و همسری تو چالوس
-صبحانه ی لذیذ در باغ پدرجون
-نهار کنار مادرشوهر عزیزم
-تولد همسریم مبارک
-جای بقیه خالی تو راه شمال!
اینا کپشن خانم های عزیزیه که در هر هفته یک الی دو بار تو صفحه نمود پیدا می کنه.
محتویات عکس از این کپشن ها کاملا معلومه. ارضای حس چشم رو هم چشمی از
واقعیت کوچ کرده به مجاز و کار همه ی آدم هایی که درگیر این بیماری هستن را راحت
کرده. بیماری که رفته رفته خوشی ها را نابود می کنه و در عوض حرص و طمع رو پر رنگ تر
می کنه.دبیرستانی که بودم کتابی خواندم با عنوان ” آسیب های دین داری” مجموعه ای از
سخنرانی های آیت الله بهجت بود اگر اشتباه نکنم. فصلی از کتاب روی همین حرکت ها
مانور داده بود. عین لفظ یادم نیست ولی مضمون می گفت: همسرت خوبه؟! برای خودت
خوبه چرا جار می زنی؟ فرزندت موفق است خب باشه چرا به دیگران میگی…
هزار مثال دیگر آورده بود. حرف کاملا درستیه. قبلترها اگه برای جلوگیری از فضولی و دخالت و
صد البته غیبت می گفتیم به خودت بگو به تو چه؟! اینبار در این مرحله هم بگو به دیگران چه؟!
واقعا به دیگران چه ربطی دارد که مثلا همسر عزیزدردانه ت برایت فلان چیز خریده؟
به دیگران چه ربطی دارد تو در راه شمالی؟ چی می خوری چی می پوشی؟ بدبختی اینجاست
که تهِ همه ی کپشن ها هم یک نیش خفیفی قابل مشهود است. مثلا که آی خواهرشوهر ببین
برادرت برام اینطوره ها! یا فلانی ببین من چه خوشم چی می خرم چی می خورم. نگید که اینها
را همینطوری می گذارن. این رفتار چیزی جز خودنمایی نیست. وگرنه که به حمد خدا همه
دارن. لااقل آنهایی که در پیج این افراد هستند دارند. اگر هم نداشته باشند که خاک بر سر این
آدم هایی که مراعات حال دیگران را نمی کنند.
خلاصه مطلب اینکه ورژن جدید چشم رو هم چشمی در ایستاگرام بیداد می کند. آنقدری که
وقتی می بینم دلم می خواهد کامنت کنم؛ خب که چی؟!
لعنتی این رفتار هم مثل ویروس می ماند، هرکس که وارد می شود سریعا به آن گرفتار می شود!