“هوالمحبوب”
اوایل وقتی غریب وار وارد این سامانه شدم و هنوز گیج و منگِ یافتن راه اصلی وب بودم
هربار قدم می زدم و یک پست از جیبم می ریختم اینجا و ردپا می ذاشتم از خودم چهارتام
پشت بندش غُر می زدم که؛ دِهَ اینجا چرا فلانه؟ چرا همچینه؟
عادت کرده بودم به سامانه های دیگه و پذیرفتن اینجا با اینهمه ریخت و پاشی که برای
سر در آوردن ازش باید هشتادتا پیام به پشتیبان می دادی - که الحق والانصاف هم پاسخگو
بودن- سخت بود برام. ولی از اونجایی که بی نهایت وفادار و پایبند هستم ماندم و با جونی
که ازم رفت با اینجا کنار آمدم و رفته رفته نه تنها عادت کردم به فضا بلکه قدم به قدم پیشرفت
اینجا را هم با چشم خودم دیدم. مهندسین گرامی تبریکات فراوان :)))
اما! اما! اما! هدفم از این پست نقل و نبات ریختن برای سامانه نبود. ولی تازه الان به یکی از
مزیت هایی که تو این چندسال نتونسته بودم بفهمم که هدفش چیه و در کل همون جمله ی
” که چی بشه این؟!"خودمون بود برام. اما تازه الان فهمیدم وقتی کامنت می ذاری و جواب
کامنتت از ایمیل به دستت می رسه یعنی چی؟! یا ایهاالمسمون منِ بینوا برای هر کامنتی که
تو سامانه های دیگه میذارم اَنراَنر راه میفتم پی تاریخچه سرچم تا ببینم دقیقا روز قبل یا اصلا
چند ساعت قبل کدوم وب آوار بودم برای خوندن! از بس که الحمدلله دچار آلزایمرهای ریز و
درشت شدم یادم میره :/
ولی خلاصه ی مطلب اینکه همین کوثربلاگِ خودمون مفت و مسلم یه کار کرده دیگه برای
دیدن جواب نویسنده وبلاگ به کامنتم هی بدو بدو نرم وبلاگ. یه توک پا برم ایمیلامو چک
کنم. آی می چسبه! آی می چسبه! :)))
+ ماهی عزیزم هروقت وبلاگتو می بندی ی حس از دست دادن بهم دست میده که دوستش
ندارم. خودتو از ما نگیر خب؟!
++ بق بقوی نازنینم من همین امروز جواب کامنتت را دیدم.
+++ چرا وقتی تو اینستا فالو می کنید خبر نمی دیدید که خواننده یا وبلاگ نویس هستید
تا منم متقابلا حواسم بهتون باشه؟! هوم؟!؟!؟
خوش به حالتون … من که باید بگردم ببینم چیز مهمی به کسی گفتم که برم سر بزنم به وبلاگش یا نه!!!