“هوالمحبوب”
یکی از معضلات وحشتناکِ من در عید، بهم ریختگی خوابم هست که تمامِ برنامه هام را
تحت شعاع قرار میده.
شب وقتی دیر خوابم ببره، صبح هم قطعا با کاردک باید جمع ام کنن! و بدبختی من اینِ
وقتی صبح زود را نبینم. انگار که کل روز را از دست دادم. تا به امروز هیچ خاکِ مبارکی به
سر نکردم و فقط در حال بخور بخور و گشت و گذار و این لوس بازی ها بودم.
دیگه باید یِ یا علی بگم و شروع کنم درس های عقب افتاده را بخونم و چندتا هم کتاب
خوب به بدن بزنم.
پ.ن: دیگه از سردردهای خفیفِ این نامیزونیِ خواب نگم براتون!!!