“هوالمحجوب”
امروز پرچم متبرک شده ای را آورده بودند که وقتی دستم رسید فقط بوش کردم فقط نفس
کشیدمش و هربار محکم تر از قبل عطر دل انگیزِ حرم را توی بدنم فرو خوردم.
+ دیر رسیده بودم ولی پرچم توی باکس مخصوص خصوصی وار رسید دستم :) روزی نفس هام
بود.
++ می دونی که تا بحال توی هیچ جایی دستهام را به ضریحی نرسوندم؟! پس چمباتمه زدنم
روی پرچمُ آه وُ ناله وُ زاری کردنم خیلی بعیده! خیلی بعید…