“هوالمحبوب”
جلوی ماشین عروس مثل فنر بالا و پایین میپریدن و برف شادی میزدن!
یک خانم هم آن وسط مسط ها می آمد یه حرکتی میزد و بعد شادباش
میداد و میرفت . . .
وسط آن بلبشو ارکستر فرمودند : واااای تولد پدر آقا داماده !
بعد آهنگ تولد تولد زدن و خواندن :/ نمی دونستم اشک بریزم با شنیدنش یا بخندم!
یادِ عروسی یکی از شهرستان ها افتادم که داماد را گذاشته بودند روی شانه اشان و
آهنگ ایران ایران میزدند !
خدایی خجالت نمی کشید از این اداهاتون !
حالا اون اقایان جهنم ، اون خانمِ وسط چی میگفت !
یعنی واقعا زیر اونهمه نگاه مردهایی که تعدادشون از خانم ها چند برابر
بیشتر بود ذوب نمی شد ! یعنی انقدر واجبه تو بیای وسط آنهمه مرد
اساعه فضل کنی ! مثلا می خوای بگی خوشحالی ؟! یعنی وسط نیای هیچکس متوجه
شادیت نمیشه !؟
فکر میکردم این ادا و اصولا منقرض شده رفته ! اما انگار نه هنوز یه عده ای هستند
که همچنان بر رفتارهای نابهنجارشان پافشاری میکنن.
زیاد شده متاسفانه این روزا