“هوالمحبوب”
کارخانه در بیابان بود، برایم تصویری فرستاد. یک مار در اکواریوم.
گفت وارد دفترش شده بود او هم گرفته بودتش انداخته بود در اکواریوم.
اسم مار را گذاشتم وروجک.
هر روز برایش دل سوزاندم ازش خواستم رهایش کند. گفت جایش راحت است
نگران نباش.
چند روز بعد خبر داد که وروجک مُرده است. . .
جایش راحت بود، ولی انگار دلش در آنجا راحت نبود :(
وروجکِ بیچاره.. .