“هوالمعشوق”
می خندی تا دنیا رنگی تازه شود
با لبخندت شادی بی اندازه شود
می خندی تا خوش بِنشینی در باور من
می خندد همراه تو اشک آخرِ من
بنشین لحظه ای رو در روی من
چایم را با عطرت هم بزن
بنشین تا شود نقش فال ما نقش هم فردا شدن
می خوابم تا رویای لبخند تورا
رویای شیرین چای و خند تورا
می خوابم تو مثل هرشب در خواب منی
می خوابانم این چشمانِ پابندِ تورا
نکته : قبل از پخش صوت پایین ، موزیک وبلاگ را قطع کنید ! ( مثلا که شما بلد نیستید)
چه همنشینی خوبی در کنارِ خودم :))) نمیدونم با این پستِ حالِ الان من را
چطور میتونید تصور کنید . خودم هم نمیتونم بازگوش کنم .
نشنیده بودمش تا حالا جالبه