“هوالمحجوب”
هرچه قدر فکر میکنم ، نمی فهمم که معماری سنتی ایرانی چه هیزم تری به ما فروخت
که اینطور ناجوان مردانه از زندگی امان دورش کردیم !!!
همه امان چپیده ایم در قوطی های کبریتی که خودمان هم رضایت قلبی از بودن در آن
نداریم.
به ثانیه نکشیده در خانه دلهایمان می گیرید و شکوه از زمین و زمان میکنیم .
فرهنگ های دیگر را وارد زندگی هامان کرده ایم . . . آپارتمان نشینی بزرگترین ظلمی بود
که ما به خودمان کردیم.
آپارتمان که آمد فرهنگ ناب و معماری اصیل ایرانی که رفت.
حریم ها شکسته شد !
اتاق مخصوص مهمان برچیده شد ، محرم و نامحرم به راحتی وارد حریم خصوصی خانواده
میشوند .
سرویس بهداشتی که پر از آلودگی است بیخ گوشمان رسید !
آشپزخانه اولین بار یکی از دیوار هایش برداشته شد ، بعد یک دیوار تبدیل به دو دیوار
شد بعد دو دیوار تبدیل به کل چهارچوبش شد . تا جایی که وقتی مهمان می آید
درون حلقِ آشپزخانه قرار میگیرد ! آنقدر هول -حُل ، حول-هُل-میشویم که نمی فهمیم
چطور پذیرایی کردیم.
من با تمام این زندگی به این سبک مشکل دارم .
خدایا انقدر پول به من و امثال من بده تا خانه امان را همانگونه که درست و اصیل است
بسازیم .
آمین
با تشکر بنده ی پررو ات . . . :)))
اینجا کجاست؟
چقد باصفاست…
________
پاسخ قلم :
اینجا کلاه پهلوی یا چهل ستون قزوینِ :)