“هوالمحبوب"
سه سال پیش، همین زمان ، همین شب
مقابل کعبه ، نماز لیلة الرغائب را خواندیم. . .
من و همای سعادت!
غُر میزد و می خواند ، ذکر ميگفت و پشت بندش کی تمام می شود!؟
سه سال پیش همین صبحی که گذشت محرمت شدم.
دل کندم و پشت مقام ابراهیم برای خودم و خودش دعا کردم
سه سال پیش اول رجب شد آخر آرزوهایم!
سه سال پیش در جایی قدم زدم که روحم در خواب هم عاجز از
بودنِ در آن بود. . .
سه سال پیش تو همه چیز را به یکباره به من دادی…!
امروز سالگرد نمایان شدن محبتت به من بود هر دو باهم ، لیلة الرغائب و هم محرم شدن.
خدایا کاش پیشم بودی تا عاشقانه می بوسیدمت.
منکه دستم نميرسد خودت خودت را از طرف من بغل بگیر و ببوس :)))
خدا از رگ گردن که نزدیک تره خانوم محکم بغلش کن :)
سه سال پیشه،خوشبحالت :)
قبول حق من فقط یکبار کامل خوندم اونم نمیدونم کی بود…
اگه اتفاقات حج نمی افتاد امسال"95″ نوبتمون بود…
__________
پاسخ قلم :
:)
ان شاء الله قسمت خودت