“هوالمحبوب"
آن اوایل که گوشی همراهم را هدیه گرفته بودم، هم به خاطر گرانی اش و هم بخاطر نو بودنش روی دو جفت تخم چشمانم
نگه اش میداشتم! اصلا شده بود جانِ من و جانِ گوشی!!!
حالا طفلک بعد از دوسال به خاطر حواسپرتی های من سقوط آزاد از نیمکت را تجربه میکند. . .
آنروز چنان افتاد خورد به پکیج پرت شد زمین گفتم ترکید!!!
اما خب خداروشکرررر چیزی نشد. آدم تا وارد تکنولوژی میشود دلش میخواهد مدام ارتقا بدهد وسیله هايش را حالا من هم
دلم میخواهد گوشی همراهم را عوض کنم. اما دلم هم نمی آید به قول دوستان اين پاره آجر را رها کنم، برایم حکم لپتاپ جیبی
دارد!!!