“هوالمحبوب"
خانم برادر در حال خانه تکانی بودند مثل گذشته کمک اش میکردم گشت و گشت رسید به پروژه ها و کارهای دوره
دانشجویی اش کارتن های دراز پر از نقشه و طراحی و نقاشی خیلی خانم با سلیقه و هنرمندیَن خیلی و فوق العاده باهوش
کارهایش را باز میکرد و دانه دانه با ذوق برایم تعریف میکرد بعضی نقاشی هايش با آبرنگ را خیلی دوست داشتم
طراحی هايش از نمای ساختمان های قدیمی را هم دوست داشتم.
در بین کاغذها تصویری از دکتر علی شریعتی دیدم که حرف کشیده شد به یکی از کتابهایش.
خانم برادرم میگفتن با خواندنش چند روزی حالشان دگرگون شده بود کنجکاو شدم تا بخونم.
امروز دانلود کردم، اگر وقفه بین اش نيافتد قطعا تا فردا شب
تمام میشه.
اسم کتاب ——-> گفت و گو های تنهایی