“هوالمحجوب”
باید اعتراف کنم که امروز در کتابخانه دوباره یک گیجانه خلق کردم :)
نمی دانم ولی اگر اشتباه نکنم آخرین عضویت کتابخانه ام برمیگردد به سال 89
خیلی وقت بود پا در کتابخانه نگذاشته بودم .
وقتی فرم کتابخانه را پر کردم به انتهایش که رسیدم تعهد قبول مقررات کتابخانه و
جایی که باید امضا میکردم بود فرم را برگرداندم ولی مقرراتی نبود همینطور هم
نمی توانستم امضا کنم و تعهد بدهم از خانم پرسیدم مقررات کتابخانه کجاست ؟!
با دست گفت آنجا !
من هم مثل پت و مت در سالن کتابخانه اینور و آنور میرفتم و چپ و راست میشدم
خانم کتابدار هم مدام میگفت خانم اوناهاش آنجا !
کلی هم خانم و آقا داشتند به مانور دهی من نگاه میکردند . . .
مقررات را که خواندم سریع انتهای فرم را امضا کردم و گفتم کتاب میخواهم.
به طرف قفسه های مورد نظر رفتم با سرگردانی هرچقدر نگاه کردم کتاب مورد نظرم نبود
آمدم و نام را گفتم و سرچ کرد و گفت فقط کتابخانه تهران خیابان طالقانی دارد !
گفتم چه بد !
انگار که کتابدار فروشنده باشد با اصرار خب اینهمه کتاب یکی را انتخاب کن . . .!
خداحافظی کردم و کل مسیر برگشت را به این فکر کردم که چه اشتباهی کردم
وقتم را صرف ثبت نام گذاشتم !