نظر از: لبخند لبخندی [عضو]

لبخند لبخندی

نصف شبی لبخندم اومد :)

1396/11/27 @ 00:06

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

تو که خودت لبخندی :))) گوله ی انرژی مثبت…

1396/11/27 @ 00:12

نظر از: مهدی [عضو]

مهدی

بنده خدایی رو یادم میاد که داشت با خودکار بازی می کرد و یهو دیدبم که خودکارش به تخته سیاهی که معلم داشت درس میداد برخورد کرد … چه خنده ای شد سر کلاس…
احتمالا بچه ها تا آخر عمر خاطره شما رو یادشون نره..

1396/11/25 @ 21:47

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

وای منم از این کارها کردم :/ برای من پاک کن بزرگ بود. شانس آوردم نخورد فاصله ی میلی متری رد شد!
کلا فکر کنم هیچکدومشون من را فراموش نکنن. شیرین کاری زیاد کردم :/

1396/11/26 @ 12:36

نظر از: روشنک بنت سینا [عضو] 

ههههه

خدا نکشتت چ جالب بچده

1396/11/25 @ 04:45

پاسخ از: . . . ماریا . . . [عضو] 

:)

1396/11/25 @ 09:29


فرم در حال بارگذاری ...

 
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند تمام تراوشات ذهن آدمی را به نمایش بگذارد . . . من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم باشد که رستگار شوم :) ***************************************** آمدم برای نام و نان بنویسم . . . دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است که به نان و نام فروخته شود . ”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم" ***************************************** " کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !" **************************************** ((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد. در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید خواهد شد.)) *********************************** ارتباط با من: aznoon.ta.ghalam@gmail.com
دربِ دیگرِ وبلاگ
شمارنده