“هوالمحبوب”
چی میشه؟! به کجا می رسیم که زندگی بقیه برامون حکم تفریح میگیره؟! خیلی ناراحت شدم
وقتی فهمیدم بعد از جریان اِلی فریال بزور شماره اِلی را از دخترخاله ش گرفته تا خیلی خوب از
ریز جریانات اتفاق افتاده با خبر بشه. فریالی که سالی یکبار هم حال اِلی را نمی پرسید و ارتباطی
نداشتن حالا بعد از اینکه خبر خیانت همسر اِلی و این اتفاقاتی که افتاده را شنیده به صرافت
افتاده که حتما ارتباط برقرار کنه و گندتر از اون اولش ابرازِ بی خبری کنه! لعنتی…
بعد از مکالمه هم بگه با همسرم مسافرت بودم!!!! الان واقعا خیلی دارم زور می زنم که عفت کلام
را رعایت کنم. آدم باید خیلی بیشعور باشه که تو این وضعیت بعد از مدتها با منظور پیام بده و
بعد هم خوشی های زندگیش را بریزه رو دایره و خداحافظی کنه.
حرص خوردم از اینکه اِلی حالش را نگرفته و عادی جواب داده. اِلی می گفت دیدم از فضولی داره
می ترکه گفتم بگم تا نترکه! حتی من هم با اینهمه شنیدن دردودل های اِلی باز هم به درجه ی فهم
غمی که داره و زجری که می کشه نرسیدم. اونوقت این آدم های…
چی بگم؟!
خدا فقط صبر بده. درد خود آدم شاید آدم را از پا نندازه. اما رفتار و اعمال دیگران… قطعا میندازه!