“هوالمحجوب” وقتی حتی چند درصدِ کم احتمال میدید که نتونید نخواید هیچ رابطه ای را شروع نکنید هیچ امیدی را زنده نکنید. جوری نرید جلو که دل طرف را قرص کنید و بعد سرِ بی فکری هاتون با یک بمبِ رفتن خُردش کنید. نمی تونید قبولش کنید؟! خب اسباب… بیشتر »
کلید واژه: "ا ح ر"
“هوالمحجوب” نَقل از تسلسل بود. استاد مقابل برد ایستاده بود و حکایت انواع تسلسل را با رسم شکل به مغزهای منجمد یک عده طالبِ علم می خوراند. هر عقلِ سلیمی می داند تسلسل محال است اما اینکه چرا انواع برایش ساخته ند…!؟ حکما برای چند عقل… بیشتر »
“هوالمحبوب” کل مسیر را پیاده رفتم، موش آب کشیده شدم. اما دلم نیامد ماشین بگیرم دلم نیامد چتر بگیرم نه اینکه باران به همون اندازه عزیزه، نه! فقط به این فکر می کردم شاید این آخرین بارانی باشه که می بینم! بیشتر »
“هوالمحجوب” می دونی نباید باشی، اما باز دل دل می کنی برای گوشه نگاهی… + مزخرفترینم من! ++ زیارت یادتونه؟! به تعویق افتاد… زنده باشمُ کنسل نشه صلوات! بیشتر »
“هوالمحجوب” و هر روز خدا را شکر می کنم که محرم است. که این دل زیر سایه ی پرچم های عزای تو قیل و قال می کند. و هر روز از خودم می پرسم اگر محرم نبود. اگر تو سفینه النجات نبودی. کجا خرابه های اشتباهم را پهن می کردم . کجا جرم ِ بزرگِ این… بیشتر »
“هوالمحبوب” حالا تو کاخ را فتح کرده ای و ویرانه ش را به امان خدا رها… این قانونِ تمام آرزوهای به ظاهر دست نیافتنی ست. وقتی که تحقق پیدا می کنند. نه خواستنی قبل ند، و نه خواستنی بعد! + به عهدی وفا کردم که… بیشتر »
“هوالمحبوب” آرام آرام دارد دل ش میگیرد؛ وقتی هیچ رنگی از خود در دنیای رنگارنگِ نوشته هایت نمی بیند… + نیستم، نیستم من. سایه م سایه! ++ ما در این بزم چنان روح بماندیم فقط… بیشتر »