“هوالمحبوب”
سرهنگ پسرش بیست و نهم همین ماه عقد می کند ، با خانمی که در بیمارستان
همکارش بوده . . .
من که سعادت دیدنِ نزدیکِ با آن خانم را نداشتم .
ولی زمزه هایی بلند شده مبنی بر اینکه این خانم اصلا در شان دکتر نیست !
میگویند دکترمحاسنِ زیادی دارد ، کاش بیشتر صبر میکرد تا کسی بهتر پیدا میکرد !
مثلا دکتر چه شانی دارد نمی دانم ! اینکه حالا پدرش سرهنگ است و مادر و پدرش
تحصیل کرده و خانواده ای دست به دهان رسیده هستند شد محاسن !؟
دکتر از آن شخصیت های موذی دارد که حتی سلام و علیک اش هم با سکوت است
اصلا شاید من خیلی کم صدایش را شنیده باشم .
اغلب هم من سلام داده ام ! اینطور که حرفش است مهریه را هزار خورده ای در نظر
گرفته اند که سرهنگ قبول نکرده و دکتر خودسر مهریه را قبول کرده !
مادر دکتر هم دلش میخواست عروسش به اصطلاح مذهبی باشد و متاسفانه این
دختر آنطور نیست .
از نظر حجاب به نظر متعادل است .
ولی انگار به مزاج خیلیها خوب نیامده . شبِ چهارشنبه سوری که من پیچاندم و نرفتم!
خانم را آورده بودند باغ و همه دیدنش همه هم یکصدا میگویند دکتر حیف شد !
حالا اینکه دختر بینوا مثلا در فلان محدوده تهران که متوسط نشین هم هستند زندگی
میکند شد در شان نبودنِ دکتر !
خداروشکر دخترک بیچاره هم رشته ای دکتر است و خود او هم دکتر است اگر مثلا فلان
رشته را میخواند چه میشد !!!!
علف باید به دهان بزی شیرین بیاید . اینکه خیلی ها صفحه میگذارند که دخترک اصلا
در شان این خانواده نیست . بی انصافی است .
باید شخصیت آن خانم را دید بعد صحبت از شان کرد .
محدوده زندگی و خانواده به نظر من اصلا مهم نیست همین که خانواده ای سالم و
با فرهنگ باشند کافی است .
این صفحه گذاشتن ها بیشتر از تعصب داشتن از روی علاقه به دکتر است .
وگرنه اینجانب در شخصیت دکتر هیچ چیز ممتازی ندیدم که بخواهم تایید کنم .
ان شاء الله همه ی جوانان خوشبخت بشوند این دو جوان هم در آنها !!!!