“هوالمحبوب” خانم برادرم اصالتا کُرد هستن،از پدر کُردِ قُروه.یادم بود بین حرف ها گفته بود که مادرش اصالتا کرمانشاهی هست. با خودم گفتم حتما از اقوام مادری تو کرمانشاه باید باشن برای همین پیام دادم تا حال اقوام اشون را بپرسم. چند ثانیه… بیشتر »
کلید واژه: "انتظار"
“هوالمحبوب” خبر را که شنید باورش نشد چندبار قسم داد: بگوجانِ فلانی… همین که مطمئن شد فریاد زد. فریاد از شوق یا درد و یا شاید تلفیقی از هر دو! در فریادش سه بار حسین علیه السلام را صدا کرد. آمد نشست قرارَش نیامد. ایستاد چند قدمی در… بیشتر »