“هوالمحبوب” نمی دونم چرا انقدر امید داشتم. چرا انقدر قلبم پر از روشنی بود برای این کار… این اولین باری بود که اینطور نسبت به چیزی ایمان داشتم که میشه، ولی نشد! + خدایا من به چینشت اعتقاد دارم… هرچند که غر زدم ولی هارت و پورتم… بیشتر »
کلید واژه: "تلخ"
“هوالمحبوب” می گفت من خودم بالا بردم ش… و انقدر بالا بردم ش که حالا دست خودمم بهش نمی رسه! + به انسان ها توهمِ “آدم” بودن ندید… ++ خیلی تلخه این گفته ها، خیلی تلخ. باید وارد بطن معناش شد تا فهمید. بیشتر »