ارسال شده در 4 تیر 1401 توسط . . . ماریا . . . در روزمرگی
“هوالمحبوب” نمی دونم چرا انقدر امید داشتم. چرا انقدر قلبم پر از روشنی بود برای این کار… این اولین باری بود که اینطور نسبت به چیزی ایمان داشتم که میشه، ولی نشد! + خدایا من به چینشت اعتقاد دارم… هرچند که غر زدم ولی هارت و پورتم… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com