“هوالمحبوب” تا به حال شده چشم هایتان بیدار شود و احساس کنید برای اینجا نیستید! من همین دقایقی پیش، وقتی از خواب بیدار شدم حس کردم غریبه م. مثل تمام مسافرت هایی که هرشب با تنی خسته به خواب می رویم و بعد، زمان بیداری تازه یادمان میافتد که… بیشتر »
کلید واژه: "خستگی هایم"
“هوالمحبوب” بعد از چند روز شلوغی و بی خبری پیامی رسید که در حال برگشتن به فلان کشور است بجای اینکه خستگی های این روزهای شلوغ را از تنش در بیاورم شروع کردم به غر زدن به پر حرفی، به خستگی، به مسیر ناتمام … و یا حتی نظریه های زندگیِ… بیشتر »
“هوالمحبوب” 1- از هوالشافی ها معلوم بود ناخوشم ، فعلا آتش بس شده بینمان هم من هم روحم 2- دیروز کارگاه وبلاگنویسی پیشرفته کلی خسته کننده و حرفهای تکراری بود . وقتی پشت صندلی نشسته بودم و آخرهایش را تحمل میکردم با خودم میگفتم وقتم را هدرداده… بیشتر »