“هوالمحبوب” دیروز وسط ولوله و بدو بدوهای دو تا وروجک یهو یاد هدیه ی کتابها افتادم و جوری لبخند زدم که انگار دقیقا همون روز و همون دقیقه گرفته بودمشون… + به حسام هدیه دادم با تفکر گفت تو برام هدیه خریدی پس دوستم داری، بعد هم… بیشتر »
کلید واژه: "دنیای بچه ها"
“هوالمحبوب” داشتم ازشون عکس می گرفتم که بلند صدام کرد: - عمه جان! رو دستت مورچه داره رد میشه! با تعجب گفتم: - مورچه؟!؟ یک نگاه به دستم کردم! با دیدن خالِ دست زدم زیرِ خنده! + به همین سادگی بود کودکی هایمان! بیشتر »