ارسال شده در 26 فروردین 1397 توسط . . . ماریا . . . در دلتنگ نامه, روزمرگی
“هوالمحبوب” تا خود صبح عربده می کشید! تا خود صبح صدای های هایِ گریه هایش محل را برداشته بود. همان پسرِ جوانی که قُولدوری اش زبانزد دیگران بود. * باور نمی کرد که رفته است! ** تا خود صبح فکر کردم، چرا کسی نیست آرامش کند! *** تمامِ احساسش… بیشتر »
"هوالمحبوب"
فقط یک قلم می تواند
تمام تراوشات ذهن آدمی
را به نمایش بگذارد . . .
من جوهر قلمم را خرج اینجا می کنم
باشد که رستگار شوم :)
*****************************************
آمدم برای نام و نان بنویسم . . .
دیدم قلم پاکتر و با ارزش تر از آن است
که به نان و نام فروخته شود .
”از نان به قلم رسیدم ، شدم از نون تا قلم"
*****************************************
" کپی برداری بدون اجازه نویسنده و ذکر منبع جایز نیست !"
****************************************
((توضیحات: به غیر از دست خط، همه ی نوشته های این
وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ می باشد.
در صورت ثبت متنی نام نویسنده حتما قید
خواهد شد.))
***********************************
ارتباط با من:
aznoon.ta.ghalam@gmail.com