“هوالمحجوب” هر از گاهی که خواننده ای میاد و محبت داره میره مطالب قدیمی اینجارو می خونه، من هم بلافاصله بعدش میرم و مطالب را از نو می خونم. بعد انگشت به دهان می مانم که ای وای! این چه نگاهیه که چندسال پیش داشتم یا چقدر سر یه مسائلی بیخودی… بیشتر »
کلید واژه: "نوشتن"
“هوالمحبوب” از وقتی دوباره اینجا شروع کردم به نوشتن افکارم منسجم تر ، مغزم آروم تر و منظم تر شده. اندک ارامشی هم به سمتم روانه ست که همین مقدار کم ش هم غنیمته! :) + از خداوند منان خواستاریم ثابت قدم باشیم در این امر خطیر… بیشتر »
“هوالمحجوب” چند سالِ پیش بود، در گیر و دارِ نوساناتِ حال روحی نیاز به یک مامنی داشتم که بدون هیچ سانسوری بنویسم. بنویسم و تمام درونم را با یک مشت صفحه ی نوری که دکمه روشن و شیرفهم شدن ش دستِ خودم بود به اشتراک بگذارم و بسنده کنم به همان… بیشتر »
“هوالحبیب” آخ من به فدای نامت که حتی زمان نوشتن ش که می رسد دلِ تیره و تارم روشن می شود از هُرم وجودت… حبیب حبیب حبیب! آمده بودم که بگویم دلم می خواهد بنویسم آنقدر بنویسم که از سر انگشتانم خون فواره بزند. آنقدر که این روزهای سنگین… بیشتر »