“هوالمحجوب” هیچ سالی مثل امسال دلم اینطوری تب و تاب نداشت. هیچ سالی اینطور به رفتن فکر نمی کردم. هیچ سالی دلم انقدر نرم نشده بود که میشه، که معجزه وار میری… هیچ سالی تو روضه ها دلم از رفتن قرص نبود. هیچ سالی براتش را نمی خواستم ولی… بیشتر »
کلید واژه: "گناه"
“هوالمحبیب” نه احساسِ شرمی، نه احساس پشیمانی… به همین اندازه وقیح شده م خدا! به همین اندازه سرکش و جسور، خودم را به خودت سپردم.. بیشتر »