“هوالمحبوب”
قشنگ تو خواب شیرین بودم که ساعت چهار صبح با آلارم گوشی از خواب پریدم.
تو خواب و بیداری به این فکر می کردم که مگه چه کار داشتم که باید این موقع بیدار می شدم!
یک نگاه به یاد آوری کردم و آه از نهادم بلند شد. آلارم برای شب های امتحان بود که
فراموش کرده بودم خاموشش کنم. یادآوری ها هم پر بود از یادآوری روزهای شلوغ!
فلان مقاله را بخون، فلان استدلال را چک کن. بروز رسانی کن.
خلاصه صبح زود هر چی یادآوری تلخ بود ریخت رو سرم. نیم ساعت بیدار موندم تا اذان صبح
زده بشه و نماز نخونده به خواب نرم. بزور خودمو خوابوندم فقط!