“هوالمحبوب”
اصلا مخالفِ این نیستم که اگر کسی یارش را از دست داد ، یاری دیگر اختیار کند !
اگر همسری فوت کرد ، چه اشکالی دارد همسری دیگر اختیار کند .
شاید همان اولی نشود ولی بهتر از آن است که مسیر باقی را در تنهایی و با خاطراتی
که از گذشته برایش مانده سپری کند .
آنکسی که رفته - درواقع مُرده- مُرده است ! تمام ، ولی اینی که زنده است، زنده است
و باید زندگی کند .
نباید که به خاطر مرگ کسی آدم های زنده اطرافش را هم بکشیم .
اما در بعضی مواقع یک چیزی میلنگد !
دیروز وقتی داشتم بعضی اخبار را میشنیدم . چندشم شد ! فوق العاده چندشم شد !
اقای پیری را داریم که چند سالِ پیش همسرش را از دست داد .
به چهلم آن مرحومه نرسیده زن گرفت !
باز هم میگویم هیچ اشکالی ندارد همسر اختیار کردنش ! ولی اگر به خاطر آن چند سال
زندگی و حرمتی که آن مرحومه داشت حداقلش تا چهلم صبر میکرد راهِ دوری نمی رفت.
یعنی هنوز کفن آن مرحومه خشک نشده بود فرزندانش را اجیر کرد تا برای او زن بگیرند.
آن بنده های خدا هم با ناراحتی و . . . و یا حتی شادی رفتند و کسی را پیدا کردند .
این مرد را سر و سامان دادند و تمام!
خبر رسید که همسر دوم این مرد متاسفانه بیمار شده و مثل اینکه زمین گیر شده !
مرد هم دوباره فیلش یادِ هندوستان کرده و با وجود همسری که همچنان با همان زمینگیری
در خانه اش است دوباره به فرزندانش فراخوان زده که برای من یک خانم اختیار کنید !!!!
خب ! اگر من هم جای آن خانوم بودم دلم از اینهمه بی محبتی میشکست !
اول اقا خواسته اند با حیله های مختلف این خانم را از خانه خارج کنند و به دست فرزندانش
برسانند.
بعد که خانم مخالفت کرده اند و دیدند که راهی ندارند . به ادامه کارشان به صورت آشکار
مشغول شده اند .
خلاصه اینکه همین چند وقتِ پیش یک خانم جوان 40 ساله از این خانم هایی که شدیدا
خوش بر و رو به خودت بِرِس هستند را پیدا کرده اند و جالب اینجاست که با ازدواج با این
پیرمرد موافقت کرده !
همه خوشحال بودند و شاد ! پیرمرد هم با دمش گردو میشکاند .
این خانم سوم را با وجودِ خانم دومِ در خانه ، آورده اند در همان خانه !
یعنی در واقع دو زن هوو در یک خانه . . .
شبِ گذشته شنیدم گیس و گیس کشی شده است و این دو زن به جانِ هم افتاده اند
و مرد هم هر دوی آنها را از خانه بیرون کرده !
و یک مبلغ هنگفت را به خانم دوم داده و خانم سوم هم که ازمایشی -صیغه-تشریف
آورده بودند منزل اینها از امتحان مردود میشود و میرود .
دیشب دختر همان مرد میگفت : پدر تازه دارد راحتی میبیند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی بعد از اینکه زن اول فوت کرد و زن دوم آمد و مریض شد و لَه لَه زد زنِ سوم
بگیرد الان دارد راحتی میبیند !
من این همسر اختیار کردن را دوست ندارم ! شده است یک هوس بازی .
راستش آخرین باری که این مرد را دیدم خیلی سال پیش میگذرد و احتمالا دبیرستان
بود . شدیدا چشمان هرزه ای داشت و آدم زیر نگاهش لِه میشد .
حالا دوباره همه فرزندان دست به دستِ هم داده اند تا همسر چهارم را به فضل الهی
برای این پیرمرد پیدا کنند !!!