“هوالمحبوب”
تا بحال شده احساس کنید نیاز دارید
به اینکه یک دوست کنارتان باشد و باهم
گل بگویید و گل بشنوفید!
من در حال حاضر شدیدا نیاز به دوست دارم
آمدم ببینمش ولی نبود رفته است شمال و تا
چند روز نیست، آن یکی دوست هم تا کنارش
مینشینی دیس های گوشتِ مرده را طبق طبق
جلویم میگذارد و میگوید بخور!
این روزها درجه غیبت کردنش بالا رفته هربار
که تماس میگیرد و یا در تلگرام پیام میدهد منتظرم
پشت کسی حرف بزند! راستش خسته شدم از بس
میان حرفش پریدم و گفتم ولش کن از خودت بگو!
تنها این دو دوست را دارم در واقع باید بگویم ندارم!
چون انقدر همه امان گرم در زندگی هستیم که وقت
نداریم آنطور که باید کنار هم باشيم.
آخرین باری که هم را دیدیم و خوش گذشت رستوران
و کافی شاپ همیشگی بود هنوز هم که هنوز است
وقتی عکس هايمان را نگاه می کنم لبخند روی لبانم
می نشیند.
الان شدیدا احساس تنهایی می کنم صبح که بیدار شدم
سردرد داشتم، متاسفانه جسم لوس من اصلا تحمل کم
خوابی و یا بی خوابی را ندارد. به همین خاطر کلاس
کنسل شد :)
گفتم به دوستم سر بزنم که نیست!
آن یکی هم که تهران است و حس رفتن پیشش را ندارم
در نتیجه باید این احساس را سرکوب کنم. . .
من زیاد خونه دوستان نمیرم ولی بیرون چند بار با هم رفتیم ولی خیلی زیاد دوست دارم زیاد نمیرم یکی میگه چرا با اون رفتی با فلان رفتی با کدوممون خوش میگذره برا همین خونه موندن و خونه عمم رفتن رو ترجیح میدم
______
پاسخ قلم :
من زباد دوستندارم البته صمیمی منظورمه دوست معمولی خیلی دارم
بیرون نميتونم زیاد راحت باهاشون صحبت کنم :) خونه را بیشتر دوست دارم