“هوالمحبوب"
اصلا لذتی که در پس گردنی زدن به پسر بچه ها هست در هیچ چیزی نیست!
دلیل اینکه پدرها میزدن برای تربیت نیست! برای کیفش است
مثل سیلی زدنی که به صورت بچسبد!
شازده مدتی بود که موهایش را کوتاه کرده بود.
پشت میز نشسته بود مثل شیطان ها زُل زده بودم به پَسِ گردنش
آخر نتوانستم خودم را کنترل کنم گفتم شازده میذاری پس گردنت بزنم!؟
خندید و پرسید: برای چی؟!
گفتم: همينطوري.
قبول کرد.
گفتم: اروم میزنم دردت نياد ولی اگه اومد ببخشید!
یدونه زدم و از عذابِ کلنجار رفتن با خودم راحت شدم که شازده
گفت عمه اینکار چی داره که انجام میدی آخه!؟
گفتم: نميداني چه لذتی داره! پرسیدم ميخوای امتحان کنی؟!
گفت: آره.
بهش توضیح دادم چطور بزنه.
خم شدم جلوش گفتم بزن! تا دستش پایین آمد درد عجیبی در گردن و پشت سرم پیچید
رگ گردنم به شدت تیر کشید سریع بلند شدم با درد گفتم
شازده اینطوری گفتم بزنی؟!
پسرک گردن من را با آجرهایی که کاراته باز ها با دست عمودی
میشکنند اشتباه گرفته بود. . . :/
انقدر هم دستش سنگین بود که حد نداشت.
گردنم را گرفتم شروع کردم به مالشش. نشستم و زدم زیر خنده.
هر چه پس گردنی زده بودم از بینی ام آمد بیرون!