“هوالقادر”
فردا شب قدره، میگن تقدیر یک ساله آدم در این شب ها نوشته میشه، از صبح دارم
به این یک سالی که گذشت فکر می کنم. به کارهایی که شد و نشد. به گندهای که زده
شد به اشتباهاتی که داشتم. به خودم به این یک سالی که تلخ ترین و سخت ترین بود
به فشار روحی که الان رومه و نمی دونم چطور از دستش خلاص بشم. دارم به این فکر
می کنم که دقیقا سال پیش شب قدر مگه چقدر بد بودم که این سال اینطور هدر شد.
مگه چه نیتی ته دلم خوابیده بود که اینطور گند زده شد به 24 سالگیم.. مگه.. و هزار
مگه ی دیگه… کاش بعضی حکمت ها پسته در بسته نبودن که برای رسیدن به مغزش
دندون و دست شکوند!
کاش خدا امسال سفت تر و محکم تر بغلم کنه! کاش برگردم. همون بشم همونی که بودم!