“هوالمحبوب”
چقدر دلم حریمت را میخواهد با تمام همهمه و زمزه هایش
دلم آن عِطر خوش حرمت را می خواهد . دلم جرعه های سقاخانه ات را برای
خنکی قلب می خواهد.
دلم صدای نقاره ها صدای ساعتِ صحن صدای بال بالِ کبوترها . . .
دلم تمامِ قدم های مضطربِ مخلوط با اشک را به سمت ضریحت می خواهد.
آخرین بار درست بعد از سفر حج بعد از پنج ماه طلبیدی
آنقدر آن دیدار برایم خاص بود آنقدر خاص و شیرین بود
آنقدر به جانم نشست که گفتم اگر آخرین دیدار هم باشد قبول میکنم!
من یک حرفی زدم تو چرا پذیرفتی ؟!
:(
پ.ن : شهادت امام رضا علیه اسلام را تسلیت میگم .
آخ که چقدر دلم هوای مشهد الرضا رو کرده
____________
پاسخ قلم :
وروجک تو که خدا بخواد چند وقت دیگه عازمی :))))